سخنگوی نُجَباء در گفتگو با روزنامه الوفاق:

پشت همه شکست‌های آمریکا در منطقه، شهید سلیمانی ایستاده بود/ انتقام خون فرماندهان مقاومت بر دوش رزمندگان عراقی

الشَمَّری با تأکید بر اینکه مقاومت عراق خون‌خواهی حاج‌قاسم سلیمانی را تکلیف خود می‌داند، در تشریح دلایل ترور فرمانده نیروی قدس سپاه گفت: او در پشت‌صحنه همه شکست‌های آمریکا در منطقه قرار داشت.

فارسی

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی نمایندگی نُجَباء در ایران، سخنگوی رسمی مقاومت اسلامی نُجَباء در گفتگوی اختصاصی با روزنامه "الوفاق" به‌مناسبت سالگرد شهادت فرماندهان جبهه مقاومت، تصریح کرد: اگر «حاج‌قاسم سلیمانی» و «ابومهدی المهندس» نبودند، مقاومت علیه تروریسم و اشغالگری از ابتدا شكل نمی‌گرفت و حتی یک گلوله هم به‌سمت آن‌ها شلیک نمی‌شد.

مهندس «نصر الشَمَّری» با اشاره به اینکه فرماندهان مقاومت در پشت‌صحنه همه شکست‌های آمریکا در منطقه قرار داشتند، یادآور شد: آمریکایی‌ها در نهایت به این نتیجه رسیدند که ضرر وجود شهیدان سلیمانی و المهندس، بیشتر از تبعات ترور ایشان است.

وی تأکید کرد که با توجه به شهادت سردار سلیمانی در خاک عراق، مسئولیت بزرگ این خون پاک بر دوش رزمندگان عراقی افتاده است و نبرد انتقام، با خروج کامل شیطان بزرگ و مزدورانش از منطقه، محقق خواهد شد.

متن کامل این گفتگو به شرح ذیل است:

 

نگاه شما به شهیدان «حاج‌قاسم سلیمانی» و «ابومهدی المهندس» چگونه است؟

توصیفی برای این دو شهید بزرگوار بهتر از بیان مرجعیت نیست که آنان را فرماندهان آزادی و پیروزی نام نهادند و در توصیف شهید سلیمانی، ایشان را فرمانده بزرگ اسلام خواندند.

ما در حقیقت آن‌ها را امتداد رهبری محمدی و علوی می‌دانیم، زیرا علی‌رغم خطرهایی که احاطه‌شان کرده بود، ترس به خود راه ندادند و موضعشان متزلزل نشد و با وجود همه مشغله‌ها، در میادین جهاد میان رزمندگان حضور داشتند؛ چنان‌که گویا یکی از آنان هستند و از همان آب و غذای رزمندگان می‌نوشیدند و می‌خوردند، در کنار رزمندگان روی زمین می‌نشستند و با همه رفتاری پدرانه داشتند. پیش از تقویت جنبه رزم‌آوری مجاهدان، عقیده‌شان را تقویت می‌کردند و حضور آنان اثر شگرفی در تحقق پیروزی‌های بزرگ در برابر داعش و قبل از آن، در برابر آمریکا داشت.

ما معتقدیم که این دو شخصيت بزرگ با امام زمان (عج) و نائب ایشان ارتباط تنگاتنگی داشتند و به همین دلیل است که روح مهدوی در زندگی و شهادتشان جريان داشت. هرکس به آنان نزدیک بود، این فیوضات را احساس می‌کرد و آرامش و یقینی که در زندگی پربرکت اين دو شهید جریان داشت، به قلب او هم می‌رسید.

 

نقش فرمانده فقید سپاه قدس (شهید سلیمانی)، شهید ابومهدی و فرماندهان مقاومت در مبارزه علیه تروریسم و اشغالگری در منطقه چه بود؟

واقعاً عجیب است که از نقش فرماندهان شهيد در مبارزه علیه تروریسم و اشغالگری بپرسیم.

اگر شهید حاج‌قاسم، یارانش و فرماندهان مقاومت نبودند، این مقابله از ابتدا شكل نمی‌گرفت و شاید بدون آن‌ها حتی یک تفنگ هم برداشته نمی‌شد، یا یک گلوله هم به‌سمت تروریست‌ها شلیک نمی‌شد. آن‌وقت تروریسم و قبل از آن اشغالگران بر همه کشورها مسلط می‌شدند و شاید داعش نه‌فقط عراق، سوریه و لبنان را اشغال می‌کرد، بلکه حتی به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس ـ حامی اصلی این تروریسم ـ نیز حمله می‌کرد و پایگاه‌ها و نیروهای آمریکایی به بهانه مقابله با تروریسم ـ که ساخته دست خودشان است ـ در سراسر منطقه با آزادی تمام فعالیت می‌کردند.

در اینجا تأکید می‌کنم که شهیدان سلیمانی و المهندس و بقیه فرماندهان مقاومت، تنها در مقابله با تروریسم و اشغالگری پیش‌قدم نشدند، بلکه آنان صاحب کل اين جریان بودند. حتی نیروهای امنیتی عراق و سوریه هم بعد از آنکه شاهد فروپاشی‌های بزرگی بودند، با مداخله و پشتیبانی مادی و معنوی مقاومت توانستند بجنگند.

 

با توجه به اینکه شهید سلیمانی به‌منظور کاهش تنش در منطقه به بغداد سفر کرده بود، هدف از ترور فرماندهان مقاومت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شاید بارزترین دلیل برای هدف قرار دادن سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی و یار و همراهش حاج ابومهدی، احساس شکست دشمن در همه نبردهاست؛ زیرا رهبری معنوی منحصربه‌فرد ایشان، پروژه‌های آمریکا و صهیونیسم را در عراق، سوریه و یمن شکست داد. در پشت‌صحنه همه شكست‌هاى آمریکا، مردی به‌نام قاسم سلیمانی قرار داشت.

با وجود آنکه آمریکا انتظار داشت واکنش‌های سنگینی به‌خاطر این ترور از سوی جمهوری اسلامی و کل محور مقاومت صورت بگیرد، اما معتقد بود که همه این واکنش‌ها کم‌اثرتر از حضور حاج‌قاسم در میدان و تحمیل شکست‌ها و ضررهای بیشتر به آمریکا و منافع و مطامعش می‌باشد.

موضوع دیگر این است که تنش در منطقه به‌طور کلی و در عراق به‌طور خاص، توسط ایالات‌متحده و مزدورانش شكل گرفت تا اقدامات دولت عراق برای خارج کردن اين كشور از سلطه آمریکا را به شکست بکشاند. به همین دلیل آمریکا برای مقابله با هرگونه كوششی در جهت بحران‌زدایی، با تمام وجود تلاش می‌کرد. این دلیل دیگری بود برای هدف قرار دادن شهید سلیمانی و یارانش به‌ویژه حاج ابومهدی المهندس که الحشد الشعبی را به‌گونه‌ای مدیریت کرد تا به چنین درگیری‌هایی کشانده نشود.

 

ملت‌های منطقه شهید سلیمانی و شهید المهندس را چگونه توصیف می‌کنند؟

اگر می‌خواهید از جایگاه این دو شهید در قلب مردم منطقه مطلع شوید، کافی است در هر مناسبت مذهبی در نجف‌ اشرف به گردش بپردازید تا ببینید جمعیت زائران چگونه از حرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام به سمت محل خاکسپاری شهید المهندس می‌روند. شما شاهد زنان، مردان سالخورده، افراد تحصیلکرده، مردم عادی، طلاب علوم دینی، افسران و فرماندهان نظامی خواهید بود که همگی با غم و اندوه بر سر مزار اين شهید بزرگوار جمع می‌شوند و خواستار انتقام هستند. شما بايد ناله زنان روستایی و نوحه آنان را بر سر مزارش بشنوید که گویی عضو عزیزی از خانواده خود را از دست داده‌اند.

اکنون این دو شهید بزرگوار به نمادهای دینی مردم منطقه تبدیل شده‌اند و مزار مطهرشان مأمن مجاهدانی از دور و نزدیک شده است که عهد می‌بندند راه جهادی آنان را تا نصرت قریب‌الوقوع خداوند ادامه دهند.

 

ایران به‌خاطر این جنایت، وعده انتقام سخت را به آمریکا داد که با بمباران پایگاه نظامی "عین‌الاسد" به‌عنوان اولین سیلی شروع شد. به‌نظر شما پاسخ مناسب به جنایت ترور فرماندهان مقاومت چیست؟

انتقام اين دو شهید بزرگوار با یک حمله یا یک موضع گرفته نمی‌شود، زیرا انسان‌های بزرگی هستند که انتقامشان از بغداد تا مسجدالاقصی ادامه دارد. هزینه این جنایت کمتر از آنچه گفتم نخواهد بود و تا زمان اخراج آخرین آمریکایی از کل منطقه، ادامه خواهد داشت.

تمام ضربات دردناکی که نیروهای اشغالگر در عراق متحمل شدند، تنها گام‌هایی در مسیر رسیدن به درگیری بزرگ با شر مطلق یعنی آمریکاست.

 

شهید سلیمانی در منطقه طرفداران زیادی دارد. به‌نظر شما دلیل این موضوع چیست؟

در برخی روایات آمده است که وقتی خداوند بنده‌ای را دوست دارد، محبت او را در میان بندگان خود می‌پراکند و آن بنده در زمین نیز محبوب می‌شود، همان‌گونه که در آسمان محبوب است. شاید این بزرگترین راز عشق مردم منطقه و جایگاه والای شهید سلیمانی در بین آنان باشد.

او مردی است که با خدا صادق بود، پس خداوند وعده خود به او را محقق کرد. او صاحب ید بیضاء در کل منطقه بود، در زمانی که همه دنیا آن را رها کردند. اگر می‌دیدید که چگونه همه آرمان فلسطین را رها کرده و پایان بخشیدن به آن را پذیرفتند، چنانچه تلاش شهید سلیمانی نبود، دیگر اثری از آن باقی نمی‌ماند.

باید می‌دیدید که چگونه همه سوریه و عراق را در مقابل تروریسم تنها گذاشتند، تا جایی که ارتش عراق در برخی مناطق عملیاتی حتی یک توپ تانک برای شلیک نداشت و آمریکا حاضر نشد سلاح‌هایی را که عراق با پول خود خریده بود، تحویل دهد، بلکه حتی از پرواز جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش ما جلوگیری کردند.

آمریکایی‌ها به دولت عراق گفتند که باید برای تحویل تسلیحات و مهمات و تجهیزات، شش‌سال صبر کنید! در همان شب [هجوم داعش] ظرف کمتر از شش‌ساعت، شهید حاج‌قاسم سلیمانی با تمام آنچه عراق از اسلحه و تجهیزات نیاز داشت، سر رسید و برای رفع محاصره سامراء و آمرلی و سایر شهرهای تحت‌محاصره به‌تنهایی به خط‌مقدم درگیری رفت.

و همچنین حمایت او از مقاومت لبنان، حضور میدانی در جنگ 33 روزه و مواضع واقعی‌اش در حمایت از مردم یمن و سوریه نیز بخشی از فعالیت‌های اوست.

این وفاداری، صداقت، نگرش شرافت‌مندانه و رشادت‌های والا، شهید را در قلب مردم منطقه جای داد.

 

نقش شهید سلیمانی در فشرده کردن صفوف محور مقاومت علیه اشغالگران و صهیونیست‌ها چه بود؟

همان‌طور که قبلا گفتم، اگر حمایت جمهوری اسلامی و تلاش‌های شهید سلیمانی نبود، پس از شتاب گرفتن دولت‌های دست‌نشانده برای سازش با رژیم صهیونیستی و تن دادن به دستورات آمریکا، آرمان فلسطین به‌طور کامل پایان می‌یافت.

با این تلاش‌ها، مقاومت فلسطین که قیام‌های خود را انتفاضه‌ سنگ می‌نامید و با سنگ و دست‌خالی مقابل تانک‌های دشمن صهیونیستی می‌ایستاد، امروز به هرگونه حمله صهیونیست‌ها با هزاران موشک پیشرفته پاسخ می‌دهد که به تمام نقاط اشغالی می‌رسند.

این شهید والامقام همچنین در برافروختن مجدد شعله آرمان فلسطین در دل رزمندگان مقاومت در هر نقطه از محور مقاومت سهیم بود. بنابراین امروز فلسطین و آرمان قدس شریف از زبان مقاومت در عراق، یمن، سوریه، لبنان و هرجای سرزمین اسلام که پرچم مقاومت را برافراشته است، به‌گوش می‌رسد. امروز همه معتقدند که رویارویی اصلی، نبرد برای آزادی فلسطین و قدس شریف خواهد بود.

 

اگر تلاش‌های شهید سلیمانی و هم‌رزمان او نبود، منطقه به چه وضعی دچار می‌شد؟

بدون شک به تاریکی و اشغال مستقیم ختم می‌شد و عراق و سوریه امروز به بهانه مقابله با تروریسم، بین گروه‌های تروریستی و پایگاه‌های اشغالگران آمریکایی تقسیم می‌شد و این ظلمت، همه کشورهای منطقه به‌ویژه کشورهای حاشیه خلیج‌فارس را ـ که حامی اصلی تروریسم از حیث مادی و معنوی هستند ـ فرا می‌گرفت.

اگر شهدا و نقش بزرگ آن‌ها نبود، شاید نقشه منطقه برای همیشه تغییر می‌کرد.

 

استمرار سیره فرماندهان مقاومت و هم‌رزمان‌شان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

این رویکرد باقی خواهد ماند و هرگز متوقف نخواهد شد. پرچمی که به‌دست فرماندهان شهید برافراشته شد، تا زمانی که به صاحب اصلی خود حضرت صاحب الزمان (عج) تحویل داده نشود، فرو نخواهد افتاد. این یک شعار تبلیغاتی نیست، بلکه یک عقیده، رویکرد و منش است و امروز همه ما مصمم هستیم که این راه را تا پیروزی یا شهادت ادامه دهیم. کافی است بدانید که اکثر مجاهدان امروز قبل از رفتن به هر مأموریتی غسل شهادت می‌کنند.

رویکرد دو شهید والامقام سلیمانی و المهندس تا زمانی که صدایی علیه آمریکا و صهیونیسم وجود داشته باشد و تا زمانی که یک رزمنده اسلحه به‌دست دارد، باقی می‌ماند. سيره آنان جزء لاینفک انقلاب امام‌حسین علیه‌السلام است و اين سيره با سردادن هر ندای "هيهات منا الذلة" باقی خواهد ماند.

 

نقش شهید سلیمانی را در تقویت مقاومت عراق علیه تروریسم تکفیری ـ صهیونیستی ـ آمریکایی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شايد شهيد سليماني با همه گروه‌های مقاومت ارتباط داشت، زيرا او بود كه بر تشكيل، آموزش، تأمين مالي و تجهيز آن‌ها به سلاح و هرچيزی كه لازم بود، نظارت داشت. او بود که مقاومت عراق را به سطحی از قدرت مبارزه علیه اشغالگران رساند و تجربه درگیری مستقیم و عملیات ویژه را به آنان انتقال داد تا جایی که اشغالگران را خسته کرده و باعث فرار همراه با شکست آن‌ها از عراق شد.

شهید سليمانی پس از آنکه همه عراق را تنها گذاشتند و آمریکا پشت كرد، در دعوت از گروه‌های مقاومت و حمایت از آن‌ها با تجربه، سلاح، تجهیزات و حضور میدانی در جبهه‌ها برای نبرد علیه تروریسم داعش، پیش‌قدم بود.

به‌طور خلاصه، اگر فتوای مرجعیت، تلاش‌های شهید سليمانى و حمایت جمهوری اسلامی نبود، نبرد با داعشی‌ها شکلی غیرقابل تصور می‌یافت.

 

در خاتمه اگر نکته‌ای را مناسب ذکر می‌بینید، بیان بفرمایید.

بسیاری از مجاهدین در دوره‌های رویارویی با داعش، با تمسک به حدیثی از رسول خدا (ص) در مورد جناب سلمان که می‌فرماید: "سلمان منا اهل‌البيت"، این شعار را سرمی‌دادند: "سليمانى منا اهل العراق".

او و شهید المهندس مانند خیمه‌ای برای همه رزمندگان، سرشار از روحیه پدری خالصانه و محبوب همه آن‌ها بودند. شهادت آنان در عراق به‌وقوع پیوست و مسئولیت بزرگ این خون پاک بر دوش رزمندگان عراق افتاد و نبرد انتقام با خروج کامل شیطان بزرگ و مزدورانش از منطقه محقق خواهد شد.

العربية
copy

المتحدث باسم النجباء في حوار مع صحيفة الوفاق:

الشهيد سليماني كان وراء كل الهزائم الأمريكية في المنطقة/ الثأر لدماء قادة المقاومة مسؤولية المجاهدين العراقيين

 

شدد الشمري على أن المقاومة العراقية تعتبر الثأر لدماء الحاج قاسم سليماني واجب عليها، وأوضح أسباب اغتيال قائد فيلق القدس بالحرس الثوري الإيراني، قائلا: كان الشهيد سليماني وراء كل الهزائم الأمريكية في المنطقة.

 

أفاد الموقع الاعلامي لمكتب حركة النجباء في الجمهورية الاسلامية الإيرانية، ان المتحدث الرسمي باسم النجباء صرح في حوار خاص مع صحيفة الوفاق بمناسبة ذكرى استشهاد قادة محور المقاومة، قائلا: لولا الحاج قاسم سليماني وأبو مهدي المهندس لما كانت تتشكل المقاومة ضد الإرهاب والاحتلال ولم تطلق عليهم حتى رصاصة واحدة.

وأشار المهندس نصر الشمري إلى أن قادة المقاومة كانوا وراء كل الهزائم الأمريكية في المنطقة، مذكرا: توصل الأمريكيون أخيرا إلى نتيجة مفادها أن ضرر الشهيد سليماني والمهندس أكبر من عواقب اغتيالهما.

وشدد على أنه بسبب استشهاد اللواء سليماني على الأراضي العراقية، فإن المسؤولية الكبيرة للثأر لهذا الدم الطاهر تقع على عاتق المقاتلين العراقيين وستتحقق معركة الثأر مع الرحيل الكامل للشيطان الاكبر ومرتزقته من المنطقة.

ولكم فيما يلي نص الحوار:

 

ما هي نظرتكم للشهيدين الحاج قاسم سليماني وابو مهدي المهندس؟

لا يوجد وصف للشهيدين العظيمين افضل مما وصفتهما به المرجعية الدينية حين سمتهما قادة التحرير والانتصار، وكذلك وصف الشهيد الحاج قاسم سليماني (رضوان الله عليه) بأنه لواء الاسلام العظيم. نحن في الحقيقة ننظر اليهما على انهما امتدادا للقيادة المحمدية العلوية، فرغم المخاطر المحيطة بهما لم يطرف لهما جفن ولم يهتز لهم موقف، ورغم كثرة انشغالهم فقد كانا بين المجاهدين في ساحات الجهاد كأنهما منهم؛ يأكلون طعامهم ويشربون شرابهم ويفترشون الارض معهم ويشعرون الجميع بالرعاية الأبوية ويستنهضون عقيدة المجاهد قبل أن يستنهضوا واجبه القتالي، وكان لحضورهما الأثر الكبير في تحقيق الانتصارات الكبيرة، سواء على تنظيم داعش الارهابي وقبله على قوات الاحتلال الأمريكي.

نحن نرى أن هذين العلمين (رضوان الله عليهما) كانا مرتبطين ارتباطاً وثيقاً بالإمام الحجة (عج) وبنائبه الولي الفقيه، ولذلك كانت فيوضات صاحب الزمان (عج) عليهما واسعة في حياتهما وفي شهادتهما (رضوان الله تعالى عليهما) وكل من كان قريبا منهما كان يشعر بهذه الفيوضات العلوية ويصل الى قلبه شيء من السكينة واليقين الذي تنعما به في مسيرتهما المباركة.

 

ما هو دور قائد قوة القدس الشهيد سليماني و الشهيد ابومهدي وقادة المقاومة في مكافحة الإرهاب والتصدي للإحتلال بالمنطقة؟

واقعا من الغريب ان نسأل عن دور الشهداء القادة في مكافحة الإرهاب والتصدي للإحتلال. فهذه القضية اصلا لم تكن لتوجد لولا الشهيد الحاج سليماني ورفاقه من قادة المقاومة.

وربما لم تكن ترفع بندقية واحدة ولم تطلق اطلاقة واحدة ضد الإرهاب لولاهم، ولكان الإرهاب وقبله الإحتلال يهيمن على دول بأجمعها وربما كان تنظيم داعش لم يسيطر على العراق وسوريا ولبنان فحسب وإنما كان يجتاح حتى دول الخليج الداعمة الاساسية لهذا الإرهاب، ولكانت القواعد الامريكية تنتشر في عموم المنطقة وقواتها تسرح وتمرح بحجة مواجهة الإرهاب الذي هو صنيعتهم.

وهنا اشدد على أن الحاج الشهيد سليماني والشهيد ابو مهدي وباقي قادة المقاومة لم يحوزوا قصب السبق في مواجهة الإرهاب والإحتلال فقط، بل كانوا هم اصحاب القضية برمتها وحتى القوات الأمنية في العراق وسوريا التي قاتلت الإرهاب إنما قاتلت بإسناد ودعم المقاومة ماديا ومعنويا بعد أن شهدت إنهيارات كبرى قبل تدخل المقاومة وقيادتها وبالخصوص الشهداء القادة (رضوان الله عليهم).

 

ما هو الهدف من اغتيال قادة المقاومة، رغم أن زيارة الشهيد سليماني لبغداد كانت بهدف تخفيف حّدة التوتر في المنطقة؟

ربما الدلالة الابرز على استهداف الشهيد القائد الحاج سليماني ورفيقه الحاج ابو مهدي هو الشعور بالهزيمة في كل المعارك، فقيادته الإيمانية الفذة فقد هزمت مشاريع امريكا والصهيونية في العراق وسوريا واليمن ولبنان، وبالنسبة لأمريكا كان يقف خلف كل تلك الهزائم رجل اسمه الجنرال قاسم سليماني، ورغم أن امريكا كانت تتوقع كل ردود الفعل الممكنة على هذا الاستهداف من قبل الجمهورية الاسلامية وعموم محور المقاومة إلا أنها كانت ترى أن كل هذه الردود أهون عليها من وجود الشهيد سليماني في الميدان والحاقه المزيد من الهزائم والخسائر بامريكا ومصالحها واطماعها.

وأما الامر الاخر، فإن التوتر في المنطقة عموما وفي العراق خصوصا كان من صنع امريكا واذنابها لإفشال الخطوات الحكومية التي اتخذت في ذلك الوقت لإخراج العراق من الهيمنة الامريكية ولذلك كانت امريكا تحاول بكل قوة منع اي جهود لخفض التوتر ونزع فتيل الازمة، وهذا كان السبب الاخر لإستهداف الشهيد الحاج سليماني ورفاقه وبالخصوص الحاج المهندس الذي وقف بمؤسسة الحشد الشعبي موقفا وسطيا لمنع زجه في مثل هذا الصراع.

 

کيف تصف شعوب المنطقة الشهيدين سليماني والمهندس؟

اذا اردت أن تعرف مكانة الشهيدين وموقعهما في نفوس شعوب المنطقة، يكفيك أن تعرج في اي مناسبة دينية في النجف الاشرف لترى كيف تتوافد جموع الزائرين من مرقد امير المؤمنين (عليه السلام) الى مرقد الشهيد الحاج المهندس (رضوان الله عليه) وترى المراة العجوز والشيخ الكبير والأكاديمي والمثقف والبسيط والمتعلم والأمي وطلبة العلوم الدينية والضباط والقادة العسكريين كلهم يجتمعون عند قبر الشهيد بقلوب منكسرة حزينة مطالبة بالثأر، وعليك أن تسمع نحيب النسوة الريفيات ورثائهن على قبره وكأنهن يرثين عزيزا من بيوتهن.

اليوم الشهيدان العظيمان أصبحا رمزين دينين لشعوب المنطقة واصبحت مراقدهم الطيبة مثابة للمجاهدين من كل حدب وصوب، يقطعون عندهما العهود على مواصلة طريقهما في الجهاد حتى يأتي نصر الله القريب.

 

توعدت ايران أمريكا برد قاس على جريمتها، واستهلتها بصفعة تلقتها قاعدة عين الاسد بالعراق، ماهو الرد المناسب في رأيكم على جريمة اغتيال قادة المقاومة؟

الثأر للشهيدين (رضوان الله عليهما) لن ينته بضربة واحدة او موقف واحد، الثأر لهذه الارواح الطاهرة والدماء الزكية يمتد من بغداد حتى المسجد الأقصى، ولن يكون ثمن هذه الجريمة دون ذلك ابدا حتى اخراج جميع امريكا المستبدة المستكبرة من المنطقة بأكملها.

وكل الضربات الموجعة التي تلقتها القوات الامريكية المحتلة في العراق إنما هي مجرد خطوات في مسيرة المواجهة الكبرى مع الشر الامريكي المطلق.

 

للشهيد سليماني شعبية كبيرة في المنطقة، ما سر هذا الامر؟

ورد في بعض الاحاديث –مامعناه- أن الله اذا احب عبدا القى حبه بين عباده فيصبح هذا العبد محبوبا في الأرض كما هو محبوبا في السماء، وربما هذا هو السر الأكبر للمحبة والمكانة الكبيرة للشهيد سليماني بين شعوب المنطقة، فهو رجل صدق مع الله فصدقه الله وعده، لقد كان صاحب اليد البيضاء على كل شعوب المنطقة في وقت تخلى عنهم كل العالم، فالعالم شاهد كيف تخلى الجميع عن القضية الفلسطينية واتفق على تصفيتها ولولا جهود الشهيد سليماني لكانت اثراَ بعد حين، كما شاهد العالم كيف تخلى الجميع عن سوريا والعراق في مواجهة الإرهاب حتى كانت بعض قواطع العمليات في الجيش العراقي لاتمتلك اطلاقة دبابة واحدة، ولم يوافق الامريكان على تسليم السلاح الذي دفع العراق ثمنه من أمواله، بل اوقفوا ومنعوا حتى طيران الجيش والقوة الجوية من التحليق، واخبر الامريكان الجانب العراقي أن عليهم أن ينتظروا ست سنوات ليتمكنوا من تسليم السلاح والعتاد لهم، ولكن في نفس الليلة وخلال أقل من ست ساعات وصل الشهيد الحاج سليماني وخلفه كل مايحتاجه العراق من حمولات السلاح والعتاد، وذهب بنفسه الى الخطوط الاولى للمواجهة لفك الحصار عن سامراء وآمرلي وغيرها من المدن المحاصرة. وكذلك تجدر الإشارة الى دعمه للمقاومة اللبنانية ومشاركته الميدانية في حرب تموز ومواقفه الاصيلة مع شعب اليمن وسوريا.

هذا الوفاء والصدق والموقف المشرف والشجاعة العلوية جعلت للشهيد كل هذه المكانة العظيمة في نفوس شعوب المنطقة.

 

ما هو دور الشهيد سليماني في رص صفوف محور المقاومة ضد المحتلين والصهاينة؟

كما قلت سابقاً لولا دعم الجمهورية الاسلامية وجهود الشهيد الحاج سليماني لكانت القضية الفلسطينية قد انتهت بالكامل بعد أن هرولت الحكومات العميلة نحو التطبيع مع الكيان الصهيونى إستجابة ورضوخا لأوامر سيدها الأمريكي. بهذه الجهود اصبحت المقاومة الفلسطينية التي كانت تسمي ثوراتها بثورات الحجارة فكانت تقف في وجه ماكينة العدو الصهيوني بالحجارة والأيدي الخالية، اصبحت اليوم بجهود هذا الشهيد العظيم ترد على اي استهداف صهيوني بالاف الصواريخ الحديثة التي تصل الى كل ارجاء الارض المحتلة. كما ساهم الشهيد بإعادة اشعال جذوة القضية الفلسطينة في نفوس المقاومين في كل مكان من محور المقاومة، فنسمع اليوم فلسطين وقضيتها والقدس الشريف على لسان المقاومين في العراق واليمن وسوريا ولبنان وكل مكان من أرض الاسلام التي ترفع راية المقاومة، والجميع اليوم يرى أن منازلته الكبرى ستكون معركة تحرير فلسطين والقدس الشريف.

 

لولا جهود الشهيد سليماني ورفاق دربه الشهداء الى اين كانت ستتجه المنطقة؟

بلا شك كانت ستتجه نحو الظلام والاحتلال المباشر، ولكان العراق وسوريا اليوم مقسمان بين التنظيمات الإرهابية الظلامية وبين الإحتلال والقواعد الامريكية بحجة مواجهة هذا الإرهاب ولامتد هذا الظلام ليشمل كل دول المنطقة وعلى رأسها دول الخليج الداعمة الرئيسية للإرهاب ماديا ومعنويا، فلولا الشهداء ودورهم الكبير لربما تغيرت خارطة المنطقة الى الابد.

 

كيف تنظرون اليوم الى استمرار نهج قادة المقاومة الشهيدين سليماني والمهندس ورفاق دربهما؟

هذا النهج باق ولن يتوقف ابدا وهذه الراية التي رفعت بيد الشهداء القادة لن تسقط حتى تسليمها بيد صاحبها الشرعي وهو صاحب الزمان (عج) وهذا ليس شعارا للاعلام وإنما هو عقيدة ومنهج وسلوك، ونحن اليوم جميعا عاقدون العزم على المضي في هذا الطريق حتى النصر او الشهادة. ويكفي أن تعلم أن اغلب المجاهدين اليوم يغتسلون غسل الشهادة قبل خروجهم بأي مهمة وواجب.

منهج الشهيدان سليماني والمهندس باق مابقي صوت يهتف ضد امريكا والصهيونية وهو باق مابقيت قبضة مجاهد على بندقيته، وهو باق كجزء اصيل من ثورة الامام الحسين (عليه السلام) ومنهجة الاستشهادي العظيم، وهو باق مع كل صوت ينادي "هيهات منا الذلة".

 

كيف تنظرون الی دور الشهيد في تعزيز المقاومة في العراق خاصة في مواجهة الإرهاب التكفيري- الصهيو- امريكي؟

ربما يكون الشهيد سليماني صاحب اليد البيضاء مع كل فصائل المقاومة، فهو الذي اشرف على تشكيلها وتدريبها وتمويلها وتجهيزها بالسلاح وكل ماتحتاج، وكان المستشار الناصح المؤتمن وهو الذي نقل مقاومة الاحتلال في العراق نقلة نوعية كبرى من اسلوب المواجهة المباشرة الى اسلوب العمليات النوعية التي أنهكت الاحتلال وأجبرته على الهزيمة والفرار من العراق منكسرا، ولاحقا كان الشهيد صاحب الموقف الاول في دعوة فصائل المقاومة لمواجهة الإرهاب الداعشي ودعمها بالخبرات والسلاح والمعدات والحضور الميداني في ساحات المعارك بعد أن تخلى الجميع عن العراق وقلبت له امريكا ظهر المجن. وخلاصة القول لولا فتوى المرجعية الدينية وجهود الشهيد الحاج سليماني ودعم الجمهورية الاسلامية لكان للمعركة مع تنظيم داعش شكلا يصعب تصوره.

 

وما ترونه مناسبا لتضيفوه...

دأب الكثير من المجاهدين في فترات المواجهه مع تنظيم داعش الى ترديد مقولة مشتقة من حديث رسول الله (ص) عن سلمان المحمدي حيث يقول: "سلمان منا اهل البيت"، فكان المجاهدون يرددون دوما: "سليماني منا اهل العراق".

لقد كان هو والشهيد المهندس خيمة لكل المجاهدين ورعاة لهم وكانا يفيضان بالأبوة الصادقة المحببة لكل المجاهدين. وبسبب أن استشهادهم وقع في العراق فوقعت المسؤولية الكبرى لهذه الدماء الزكية على المجاهدين من اهل العراق ولن تتوقف معركة الثأر لهذه الدماء الزكية إلا بالإندحار الكامل للشيطان الاكبر واذنابه من المنطقة.

English

Spokesman for al-Nujaba in an Interview with al-Vefagh Newspaper:

Martyr Soleimani stood behind all defeats of the US in the region/ Avenging the blood of the commanders of the Islamic Resistance on the shoulders of the Iraqi fighters

 

al-Shammari, emphasizing that the Iraqi Islamic Resistance considers avenging the assassination of Haj Qasem Soleimani as its duty, explained the reasons for the assassination of the commander of the Quds Force of the Islamic Revolutionary Guard Corps, “He was behind the scenes of all of the defeats imposed on the United States in the region.”

 

According to the website of the representative office of al-Nujaba in Iran, Nasr al-Shammari, the official spokesman of Iraq’s al-Nujaba Islamic Resistance Movement, stated in an exclusive interview with Bahrain’s al-Vefagh newspaper on the occasion of the anniversary of the martyrdom of the commanders of the Islamic Resistance Front, “If it were not for Haj Qasem Soleimani and Abu Mahdi al-Muhandis, the Islamic Resistance movement against terrorism and occupation would not have been formed from the beginning and not a single bullet would have been fired at them.”

al-Shammari noted that the commanders of the Islamic Resistance were behind all of the defeats imposed on the United States in the region, “The Americans finally came to the conclusion that the harm of the martyrs Soleimani and al-Muhandis is greater than the consequences of their assassination.”

He stressed that due to the martyrdom of General Soleimani on Iraqi soil, the great responsibility of avenging their pure blood has fallen on the Iraqi fighters and the battle of revenge will be achieved with the complete departure of the “Great Satan” [the United States] and its mercenaries from the region.

The full text of this interview is as follows:

 

What is your view on the martyrs, Haj Qasem Soleimani and Abu Mahdi al-Muhandis?

There is no better description for these two great martyrs than the statement of the marja’iyyah [religious authority – Ayatollah al-Sistani], who called them the “commanders of freedom and victory,” and in describing Martyr Soleimani, he called him “the great commander of Islam.”

In fact, we consider them as an extension of the leadership of the Prophet Muhammad and Imam Ali, because despite the dangers that surrounded them, they did not show fear and their position did not waver, and despite all their busyness, they were present on the battlefields among the fighters as if they were one of them and drank and ate the same water and food of the warriors, sat on the ground next to the warriors and treated everyone with paternalism. Before strengthening the militant aspect of the warriors, they strengthened their ideology, and their presence had a tremendous effect on the realization of great victories against Daesh and, before that, against the United States.

We believe that these two great personalities had a close relationship with Imam al-Mahdi and his deputy, and that is why the mahdawi spirit flowed in their lives and martyrdom. Everyone close to them felt these blessings, the peace and certainty that flowed in the blessed life of these two martyrs reached his heart.

 

What was the role of the late commander of the Quds Force (Martyr Soleimani), Martyr Abu Mahdi and the commanders of the Islamic Resistance in the fight against terrorism and occupation in the region?

It is really strange to ask about the role of the martyred commanders in the fight against terrorism and occupation.

If it were not for Martyr Haj Qasem, his allies and the commanders of the Islamic Resistance, this confrontation would not have taken shape from the beginning, and perhaps without them not a single gun would have been fired, or a bullet would not have been fired at the terrorists. At that time, terrorism and before that the occupiers dominated all countries, and perhaps Daesh occupied not only Iraq, Syria and Lebanon, but even the [Persian] Gulf states – the main sponsors of terrorism – and American bases and forces operated freely throughout the region under the pretext of countering terrorism – which they had created themselves.

I emphasize here that the martyrs Soleimani and al-Muhandis and the other commanders of the Islamic Resistance did not only take the lead in the fight against terrorism and occupation but rather they were the owners of the whole movement. Even the Iraqi and Syrian security forces were able to fight with the intervention and material and spiritual support of the Islamic Resistance after witnessing great collapses.

 

Given that Martyr Soleimani had travelled to Baghdad to reduce tensions in the region, how do you assess the objective of the assassination of the commanders of the Islamic Resistance?

Perhaps the most obvious reason for their targeting of General Haj Qasem Soleimani and his companion Haj Abu Mahdi is the feeling of defeat among the enemies in all battles because his unique spiritual leadership defeated the American and Zionist projects in Iraq, Syria and Yemen. Behind the scenes of all of the defeats of the United States was a man named Qasem Soleimani.

Although the United States expected heavy reactions to the assassination from the Islamic Republic and the entire Islamic Resistance Axis, it believed that all of these reactions were less effective than Haj Qasem’s presence on the ground and inflicting further defeats and losses on the United States and its interests and ambitions.

Another issue is that tensions in the region in general and in Iraq, in particular, were created by the United States and its mercenaries in order to thwart the Iraqi government’s efforts to end the American domination of the country. That is why the United States was working hard to counter any attempt to relieve the crisis. This was another reason to target Martyr Soleimani and his companions, especially Haj Abu Mahdi al-Muhandis, who managed the Popular Mobilization Forces in such a way as not to be drawn into such clashes.

 

How do the people of the region describe Shahid Soleimani and Shahid al-Muhandis?

If you want to know the position of these two martyrs in the hearts of the people of the region, it is enough to take a walk in Najaf on every religious occasion to see how the pilgrims go from the Shrine of Imam Ali to the burial place of Martyr al-Muhandis. You will see women, old men, educated people, ordinary people, students of the religious sciences, officers and military commanders who all gather with grief at the tomb of this great martyr and demand revenge. You should hear the cries of women from the countryside and villages and their mourning at his grave as if they had lost a dear member of their family.

Now, these two great martyrs have become the religious symbols of the people of the region, and their holy shrines have become the refuge of the warriors from far and near, who vow to continue their jihadi path until the imminent victory of God.

 

Iran promised severe revenge on the United States for its crime, which began with the bombing of the Ayn al-Asad Airbase as the first slap in the face. What do you think is the appropriate response to the crime of assassinating the commanders of the Islamic Resistance?

Avenging the assassination of these two great martyrs will not be taken by an attack or a position because they are great people whose revenge continues from Baghdad to al-Aqsa Mosque. The cost of this crime will not be less than what I said and will continue until the last American is expelled from the entire region.

All the painful blows suffered by the occupying forces in Iraq are just steps towards a great conflict against absolute evil, the United States.

 

Martyr Soleimani has many admirers and followers in the region. What do you think is the reason for this?

According to some narrations, when God loves a servant, he spreads his love among his servants, and that servant becomes beloved on earth, as he is loved in heaven. Perhaps this is the greatest secret of the love of the people of the region and the high position of Martyr Soleimani among them.

He was a man who was honest with God, so God fulfilled His promise to him. He had a “bright hand” throughout the region when the whole world abandoned it. If you saw how everyone abandoned the Palestinian cause and accepted to end it, if it were not for the efforts of Martyr Soleimani, no trace of it would remain.

You should have seen how they left Syria and Iraq alone in the face of terrorism to the point that the Iraqi army did not have a single tank gun to fire in some operational areas, and the United States refused to hand over weapons that Iraq had bought with its own money and even prevented our air force from flying their fighter aircraft.

The Americans told the Iraqi government that they had to wait six years for the delivery of weapons, ammunition and equipment! On the same night [of an attack by Daesh], Martyr Haj Qasem Soleimani arrived less than six hours with all that Iraq needed in Relation to weapons and equipment and went to the front line alone to lift the siege of Samarra, Amirli and other besieged cities.

His support for the Lebanese Islamic Resistance, his presence on the battlefield in the 33-Day War, and his support of the people of Yemen and Syria were also part of his activities.

This loyalty, honesty, honourable attitude and admirable courage placed the Martyr in the hearts of the people of the region.

 

What was the role of Martyr Soleimani in tightening the ranks of the Islamic Resistance against the occupiers and the Zionists?

As I said before, if it were not for the support of the Islamic Republic and the efforts of Martyr Soleimani, the Palestinian cause would have ended completely after the accelerated attempts by several regional governments to compromise with the Zionist regime and submit to the command of the United States.

With these efforts, the Palestinian Islamic Resistance, which called its uprisings the “Stone Intifada” and stood against the Zionist enemy tanks with stones and empty hands, today responds to any Zionist attack with thousands of advanced missiles that reach all points of the occupied territories.

This great martyr also contributed to rekindling the flame of the Palestinian cause in the hearts of the fighters of the Islamic Resistance everywhere in the countries which are part of the Islamic Resistance Axis. Thus, today Palestine and the ideal of the holy city of al-Quds are heard from the language of the Islamic Resistance in Iraq, Yemen, Syria, Lebanon and everywhere in the Islamic world that has raised the flag of the Islamic Resistance. Today, everyone believes that the main confrontation will be the battle for the liberation of Palestine and the holy city of al-Quds.

 

If it were not for the efforts of Martyr Soleimani and his comrades, what would have happened to the region?

Undoubtedly, it ended in darkness and direct occupation, and Iraq and Syria were divided between terrorist groups and American occupation bases under the pretext of counterterrorism, and this darkness covered all the countries in the region, especially the Persian Gulf countries – which are the main sponsors of terrorism materially and spiritually.

Were it not for the martyrs and their great role, perhaps the map of the region would have changed forever.

 

How do you evaluate the conduct of the lives of the commanders of the Islamic Resistance and their contemporaries?

This approach will remain and will never stop. The flag raised by the martyred commanders will not fall until it is handed over to its original owner, Imam al-Mahdi. This is not a propaganda slogan, but rather a belief, approach and characteristic and today, we are all determined to continue this path until victory or martyrdom. It is enough to know that most warriors today take a ghusl (greater ablution) of martyrdom before going on any mission.

The approach of the two martyrs, Soleimani and al-Muhandis, will remain as long as there is a voice against the United States and Zionism, and as long as a fighter has a gun. Their conduct is an integral part of the revolution of Imam al-Husayn and this conduct will remain with every chant of the slogan of “hayhat mina al-dhillah!” [woe unto the wretched!].

 

How do you evaluate the role of Martyr Soleimani in strengthening the Iraqi Islamic Resistance against Takfiri-Zionist-American terrorism?

Perhaps Martyr Soleimani was associated with all of the Islamic Resistance groups because he was in charge of organizing, training, financing and equipping them with weapons and whatever was needed. He was the one who raised the Iraqi Islamic Resistance to a level of power to fight the occupiers, and conveyed to them the experience of direct conflict and special operations, to the point that it exhausted the occupiers and led them to flee Iraq with defeat.

After everyone left Iraq alone and the United States turned its back, Martyr Soleimani took the lead in inviting and supporting Islamic Resistance groups with experience, weapons, equipment, and a presence on the fronts in the fight against Daesh terrorism.

In summary, the war against Daesh would have been unimaginable had it not been for the fatwa of the marja’iyyah, the efforts of Martyr Soleimani, and the support of the Islamic Republic of Iran.

 

In conclusion, if you find it appropriate to mention a point, state it...

During the period of confrontation with Daesh, many warriors cited a hadith from the Messenger of God [Muhammad] about Salman al-Farsi, “Salman is one of the members of the Ahl al-Bayt” and chanted the slogan, “Soleimani is one of the people of Iraq.”

He and Martyr al-Muhandis were like a tent for all warriors, they were all full of sincere and beloved fatherly spirit. Their martyrdom took place in Iraq and the great responsibility of avenging their pure blood fell on the Iraqi fighters and the battle of revenge will be realized with the complete departure of the Great Satan and its mercenaries from the region.

آخرین اخبار